یشتر دوستهایی که صفتی رو در نیمه ی تاریکشون پیدا کرده بودن برای من نوشته بودن که حالشون خیلی بد شده و از خودشون بیزار تر شدن و اصلا" نمی تونن خودشون رو ببخشن یا بپذیرن که صفاتی رو که به دیگران نسبت میدن، خودشون هم دارن! بعضی ها گفته بودن که هر روز یه چیز جدید در نیمه ی تاریک کشف می کنن، انگار این تمرینات هیچ وقت تموم نمیشه و پایان نداره! چند نفر خودشون رو مثال زده بودن که مثلا" من کشف کردم که فقط در ظاهر شوخ طبعم اما در نیمه ی تاریکم غمگینی رو پنهان کردم و چرا اون چه وانمود می کنیم اینقدر با آنچه که درون مونه تفاوت داره؟ و من کدوم یکی از این ها هستم؟ اون آدم شوخ طبع بیرونی یا اون آدم غمگین و تنهای درونی؟