9_ باورپذیرش دگرگونیها:

 

 بعد از مطالب بسیار زیادی که تا به حال درباره ی قدرت خلاق ذهن براتون گفتم حتما می دونید کهاندیشه هایی که " انتخاب می کنیم " تجربه های ما رو می آفرینند! بنابراین اگه معتقدین که عوض کردن یک اندیشه یا یک عادت براتون غیر ممکنه،پس همین اندیشه برای شما به واقعیت در می آد! اما اگر این اندیشه رو انتخاب کنید که " ایجاد دگرگونیها برای من آسان شده و مدام آسانتر هم می شوند.

" همین اندیشه برای شما به واقعیت در می آد.بنابراین هر روز قبل از شروع تمرینات دوست داشتن خود،و در آلفای قبل خواب، این جمله رو با خودتون تکرار کنید.این جزو قوانین سیستم آرزوها هم هست.یعنی :

 

قانون 35 سیستم آرزوها _ انتخاب و تکرار این اندیشه که " دگرگونیها برای شما آسان شده اند." یعنی به ذهنتان بگویید و بفهمانید که " من اکنون این اعتقاد را انتخاب می کنم که ایجاد دگرگونیها برای من آسان تر شده اند."

 

نکته : فهموندن به ذهن یعنی چی؟

بچه ای که همیشه اجازه داشته تا دیروقت بیدار بمونه و بعد یکدفعه به او گفته اند که باید از این به بعد سر ساعت هشت بخوابه، اول شروع به عصیان و نافرمانی می کنه!پا می کوبه و فریاد سر می ده! اما اگه پدر و مادر مصمم باقی بمونند و در کمال آرامش از تصمیمشون منصرف نشند، بعد از چند شب قانون جدید در خونه استقرار پیدا می کنه!

ذهن ما عین همین بچه است! اون نمی خواد تغییرات رو بپذیره! چون شما یک عمر چیز دیگه ای رو یادش داده اید! نمی خواد بپذیره که شما می خواهید از این به بعد خودتون رو کاملا" بپذیرید! اون حتی شاید با به وجود آوردن انواع و اقسام مسایل خصوصا" بیماریهای موقتی جسمانی مانع شما بشه که تغییرات رو بپذیرید! اما اگه آرامشتون رو حفظ کنید و به تمریناتتون ادامه بدین، به اون می فهمونید کهشما قربانی درمانده ی اندیشه هایتان نیستید! بلکه حاکم بر ذهنتون هستید!

 ( این پاسخ دوستانیست که برای من نوشتند چرا به محض شروع کردن تمرینات دوست داشتن خود ، بیماری و خصوصا" سرما خوردگی به سراغشون اومده! شاید براتون جالب باشه که حتی خود من بعد از بارها انجام این تمرینات وقتی دوباره بعد از مدتی وقفه شروع به این تمرینات کردم 25 روز سرماخورده بودم و انگار مدام سرماخوردگیم تمدید می شد! اما با ادامه ی تمرینات همه چیز رو به راه میشه! پس به نشانه های مقاومت ذهن و بدنتون در برابر تغییرات دقت کنید! اونها نشونه های خوبی هستند که علامت این هستند که دارید وارد جاده ی اصلی می شید! )

 

 

10 _ رها کردن همه ی چیزهای زاید:

 

تمرین رها کردن 1( رها کردن هر انقباض) : همین طور که نشستین و این وبلاگ رو می خونین، نفس عمیقی بکشین و اجازه بدین هنگام بازدم همه ی فشارها بدن شما رو رها کنه.بگذارید شانه هاتون، زبان و گلو ، بازوها و پاها و...تک تک اعضای بدنتون احساس رها شدن از فشار رو تجربه کنند. ( البته این تمرین رو دراز کشیده و به صورت تمرینات ریلکس شدن هم میشه انجام داد اما فعلا" بحث ما توضیح این نوع تمرینات نیست.)

 توجه کنید که در کدام بخشهای بدنتان دچار انقباض بودید؟ آیا این انقباض رو با تن خودتون انجام می دید یا با ذهنتون هم انجام می دید؟

در این حالت آسوده و راحت به خود بگویید: "

 

" من مشتاقم که رها شوم.من هر فشاری را رها می کنم.من هر ترسی را در برابر تغییرات خودم و محیط رها می کنم.من همه ی محدودیت های کهنه ام را رها می کنم.من با خودم در آرامشم.من ایمن هستم."

از این به بعد به محض بروز اندیشه های بد و دشوار، این تمرین را انجام بدهید.بعد از مدتی این روند جزئی از وجودتون میشه.

 

تمرین رها کردن 2 ( تجربه ی رها کردن جسمانی ): در زمان انجام تمرینات نیمه ی تاریک گفته بودم که چطور از روش چماق زدن استفاده کنین.حالا تاکید می کنم که خیلی وقتها بدن ما نیاز به تجربه ی رها کردن جسمانی داره. تجربه ها و هیجانهای خالی نشده می تونند در بدن مسدود بشند و جلوی حرکت انرژی رو بگیرند.( ما در قسمت شناخت و درمان چاکراها با هم کار می کنیم که چطور باید انرژی در بدن ما راحت حرکت کنه و چیزی مانع اون نباشه تا ما از نظر جسمی و روحی سالم باشیم اما فعلا" از این تمرینات استفاده کنید.)

وقتی دچار یک مسئله جسمی یا روحی می شید یعنی چیزی جلوی حرکت انرژی رو در بدن شما گرفته.مثلا" یکدفعه دچار سردرد می شید. یا یکدفعه دچار سوزشی در قسمتی از بدنتون می شید یا دچار خشمی پنهان یا غمی عجیب می شید و علت اون رو نمی فهمید.

شیشه های ماشین رو بالا بکشید و فریاد بزنید. به رختخواب لگد بزنید.بدوید. با یه راکت به بالشتهای خونه ضربه بزنید. با مشت دق دلیتون رو سر متکاهای خونه خالی کنید.باور کنید که با خالی کردن هیجانهای پنهان در درونتون، هم علت خشم یا غم پنهانتون رو کشف می کنید و هم درد جسمیتون شما رو رها می کنه.

 

تمرین رها کردن3(تمرین رها کردن خاطرات) : اگه به لباس کلاس پنجم دبستانتون فکر کنید، معمولا" هیچ دلبستگی عاطفی به اون ندارین.تنها به چشم یک خاطره به اون نگاه می کنین. همه ی خاطرات ما باید به همین شکل باشند. بگذارید خاطره فقط خاطره بماند.باید سعی کنیم دلبستگیهای عاطفیمون رو با خاطرات بدمون رها کنیم! خیلی از ما در اعماق وجودمون هنوز خاطرات بدمون رو دوست داریم! اگه اینطور نیست پس چرا هنوز گاهگاهی توی خلوتتون به اون فکر می کنید و نمی تونید اونها رو رها کنید؟!

برای این کار اولین کاری که باید انجام بدین ، تهیه ی یک لیست از تمام چیزهایی است که می خواهید رها کنید! لیست خاطرات بد، عادات بد و خلاصه هر چیزی که آزارتون می ده رو بنویسید و زیر اونها بنویسید" من مشتاقم نیاز به وابستگی به همه ی اینها را رها کنم." از خودتون بپرسید چقدر مشتاق انجام این کار هستید؟به واکنشهای بدن و درونتون توجه کنید. از خودتون بپرسید برای این رها کردن چه کارهایی باید بکنم؟بعد اینها رو پاره کنید و دور بریزید. همچنان از روش پله پله جلو رفتن که توی پست قبل گفتم استفاده کنید تا به نتیجه برسید.

 

یاد آوری :مهمترین چیز زایدی که باعث انواع بیماریهای جسمی و برآورده نشدن آرزوها می شود " عدم بخشایش دیگران و خود " است. لطفا" مجددا" تمرینات بخشایش رو که در پستهای قبل یاد گرفتین برای دیگران و برای خودتون انجام بدین.بعد از اون تمرینات جدید بخشایش که در زیر عنوان می کنم رو انجام بدین:

 

_ تمرین نابود کردن نفرت : " امت فاکس" برای نابود کردن نفرت ، تمرینی قدیمی داره.او توصیه می کنه که آروم بنشینیدو بگذارید جسم و روحتون استراحت کنه.خودتون رو در تاتری تاریک مجسم کنید.صحنه ای روبروی شماست که شخصی که از او نفرت دارید، روی اون صحنه ایستاده.همه ی موهبتهای نیکو رو برای او مجسم کنید.او را خوشحال، راضی و متبسم ببینید." لوئیز هی " این رو به این تمرین اضافه کرده که بعد از این کار خودتون رو هم بر بالای اون صحنه مجسم کنید و ببینید که همه ی موهبتهای خوب به سراغ شما هم می آیند. خودتون رو شاد و متبسم مجسم کنید.

 

از اینها می خوام به قانون 36 سیستم آرزوها برسم.طبق این قانون اگه ما نتونیم برکات رو برای دیگران بخواهیم ، خودمون هم نمی تونیم اونها رو دریافت کنیم! چون قانون کارما مانع تحقق آرزومون میشه! شاید برای همینه که ما در دین اسلام داریم که اول برای همسایه ات دعا کن و بعد برای خودت!

 

قانون36 سیستم آرزوها _   فقط چیزی را می توانی آرزو و دریافت کنی که بتوانی آن را برای دیگران هم بطلبی!

 

نکته _ در ادامه ی انجام تمرینهای بخشایش مجسم کنید شخصی که او را بخشیده اید، به شما می گوید: " متشکرم! من تو را آزاد می کنم! " چون همونطور که توی پست مربوط به بخشایش گفتم هر عدم بخشایشی یک غل و زنجیره به پای خود ما.فراموش نکنید تمرین های بخشایش با وجود سادگی جزو مهم ترین تمرینهای خانه تکانی ذهنی هستند و فراموش نکنید که رها کردن بعضی تجربه ها آسونه و بعضی رو باید با انجام تکنیک بخشایش ریز ریز کرد!تا بالاخره یک روز نابود بشن و رها تون کنن!

 _ تمرین تجسم کودکی خود : خودتون رو کودکی پنج ساله مجسم کنیدو به ژرفای چشم این کودک نگاه کنید و دریابید که تنها چیزی که اون از شما می خواد محبته! بغلش کنیدو بهش بگید که براتون عزیزه.تحسینش کنید و به او بگید اگه هنکام فراگیری زندگی، اشتباهی از او سر بزنه کوچکترین اشکالی نداره! به او قول بدید که همیشه در هر شرایطی با او می مونید. حالا مجسم کنید این بچه آنقدر کوچک میشه که در قلب شما جا می گیره! حالا هر وقت قراره به خودتون بگید که خودتون رو تایید می کنید به یاد بیارید که شما همون کودک هستید! (اگه این تمرین رو کسی برای شما بخونه یا خودتون صداتون رو روی نوار ضبط کنید و بشنوید، هم، خیلی خوبه.)

 

_ تمرین تجسم کودکی دیگران : تمرین بالا رو در باره ی کودکی پدرتون  و مادرتون هم انجام بدید.یعنی اونها رو هم به شکل کودکان پنج ساله مجسم کنید . در مورد اونها اینطور مجسم کنید که وحشتزده و گریان و جویای محبتند و نمی دونند باید به کجا پناه ببرند. حالا اون کودک رو در ذهنتون بغل کنید و بهش بگید که همیشه کنارش می مونید و دوستش دارید.  اجازه بدید در انتهای تمرین آنقدر کوچک بشند که توی قلب شما در کنار کودک کوچک خود، قرار بگیرند و به هم محبت بورزند! ( این تمرین علاوه بر شفای جسم و جان ، برای کسانی که مشگلاتی با خانواده دارند بی نهایت موثره)(وقتی به درسهای کودک درون برسیم در این باره بشتر حرف می زنیم.)

 

11 _به کار بردن جملات مثبت درباره ی خود:

 

در پستهای مربوط به غول چراغ جادو و جادوی کلام براتون توضیح دادم که چرا به هر چیز که توجه کنیم ، ساخته و بزرگ میشه.بنابراین الان همگی می دونیم که چقدر کلام ما در ایجاد تجربه های زندگیمون موثره.بنابراین یکی از مهمترین تمرینات خانه تکانی ذهنی اینه که کلاممون رو درباره ی خودمون درست کنیم.

َ

 

_ تمرین خویشتن دوستی : در دوره هایی که ما دچار انکار خودمون بودیم هر باری که به آینه نگاه کرده ایم ، ایرادی از خودمون گرفته ایم! از این لحظه هر بار که چشمتون توی آینه به خودتون افتاد ، به خودتون لبخند بزنید و یک جمله ی تاکیدی مثبت با زبان حال درباره ی خودتون بگید.مثل این جملات :

_من خودم هستم! _ من تنم را دوست دارم! _ من بینی ام را دوست دارم! _من کاملا" سلامتم!_ من رابطه ای شگفت انگیز با دوستم دارم!_ من آزادم!_ من شادم!_ من زنده ام! و...

 

یادآوری:  یادآوری می کنم که برای جملاتی که به کار می برید ، باید جملات منفیتون رو به مثبت بر گردونید. مثلا" نگید "من نمی خواهم بیمار باشم." به جای اون بگید" من سالم هستم."

دوم اینکه هرگز نگویید :" من می خواهم " یا " من خواهم داشت " چون ضمیر ناخودآگاهتون خواسته ی شما رو در آینده مجسم میکنه و دور از دسترس شما! این قانون جملات تاکیدیه که همیشه جمله های خود رو به زبان حال بگویید.یعنی " من هستم." یا " من دارم".

 

خوب! می دونم که تمرینات زیاد شدند! اما من چاره ای ندارم جز این که اینها رو بگم و بسپرم به دست همت عالیقدر شما که انجامش می دید!

 

خدایا! کمکمان کن تا در تندرستی کامل ، بهترینهای تو را تجربه کنیم! آمین!