توی درس قبلی ، من تمرینی برای خویشتن دوستی بهتون داده بودم که هر وقت چشمتون به آینه افتاد یه جمله ی مثبت راجع به خودتون بگید. حالا در ادامه ی اون  این تمرین رو هم انجام بدید.

_ تمرین تائید خود:

حاصل این تمرین برای شفای بیماری جسمی و روحی و همین طور باز شدن درهای ثروت و برکت حیرت آوره!

چون تمام خوبیها با این آغاز می شود که آنچه درون ماست ، بپذیریم و آن درون را،که خود ماست، دوست بداریم.

و لازمه ی این کار اینه که ابتدا یاد بگیریم ویژگیهای خوبمون رو دوست بداریم و در ادامه به جایی برسیم که " تمامیت خودمون " رو،  دوست بداریم.این تمرین باید به صورت ذکر روزانه براتون در بیاد! هر روز دست کم ، سیصد بار تکرار کنید : " من ، خود را تائید می کنم! " بی وقفه این ذکر رو در دلتون تکرار کنید.نگید که خیلی زیاده! فراموش نکنین که وقتی دلواپس و نگرانین، مشکلتون رو بیشتر از این تعداد بررسی می کنین!


گفتن جمله ی " من ، خود را تائید می کنم " هر مخالفتی رو که در آگاهی شما مدفون شده، به سطح می آره. چون به محض گفتن این جمله ، یه سری اندیشه های منفی صداشون بلند میشه که :  " وقتی چاقی، وقتی زشتی، وقتی بی پولی، وقتی خوب نیستی، وقتی بی استعدادی، وقتی همه ترکت می کنن، و.....چه طوری می تونی خودت رو تائید کنی؟! "( پس به کشف صفات نیمه ی تاریک هم، بسیار،  کمک می کنه.)


در این لحظه، فقط با آرامش ، در ذهنتون به اندیشه ی خودتون بگید : " من می گذارم که تو بروی.من خودم را تائید می کنم. " اون وقت بگذارید این اندیشه ها بگذرند و فراموش نکنید که این اندیشه ها، هیچ اقتداری بر شما ندارند مگر اینکه خودتون انتخاب کنید که به اونها اعتقاد داشته باشید.


 


مثال کاشتن دانه :


تا حالا بته ی گوجه فرنگی رو دیدین؟ یه بته گوجه فرنگی می تونه صدها گوجه فرنگی به وجود بیاره اما برای به دست آوردن همین بته، اول باید یک دونه ی گوجه فرنگی رو کاشت.این دونه اصلا" شبیه گوجه فرنگی نیست! اما شما باور دارید که با کاشتن همین دونه ی کوچک یه بته ی گوجه فرنگی به وجود می آد.پس اون رو می کارید، و می گذارید بهش آفتاب بتابه و بهش آب می دین و ازش مراقبت می کنین تا بزرگ بشه.


وقتی نخستین جوونه ی کوچک سر از خاک بیرون می آره، لگدش نمی کنین و با خشم بهش نمی گین: " این که گوجه فرنگی نیست! " کاملا" برعکس! با خوشحالی نگاهش می کنین و می گین :" چه عالی! جوونه زده! " و به مراقبتتون ادامه می دین تا اون رشد کنه.بعدها یه بته ی گوجه فرنگی بزرگ به وجود می آد که صدها گوجه می ده اما همه چیز از همون دونه ی کوچک گوجه که شما کاشتینش به وجود اومده!


 


آفرینش یه تجربه ی نو درباره ی پذیرش خودتون هم همین طوره. زمینی که دارین توش دونه رو می کارین، همون ذهن نیمه هشیار شماست. دونه همون جمله ی تاکیدی است که توی اون می کارین. تمرینات دوست داشتن خود ، دادن آب و آفتاب و مراقبت از این دونه است.


پس حتی با دیدن یه خصوصیت کوچک خوب در خودتون می تونین بذر پذیرش خود رو بکارید و یادتون نره وقتی یه جوونه ی کوچک زد، نگید این که گوجه فرنگی نیست! به جای اون ، اظهار شادی کنید که بذر کاشته شده، سبز شده ! پس به مراقبت از این بذر ادامه بدین ، تا اینقدر رشد کنه و بزرگ و زیاد بشه، تا بتونین کارخونه ی تولید رب از همون گوجه فرنگی رو تاسیس کنین!


 


10 _ رها کردن عقاید دیگران : ( من ، با حرف دیگران، به یک خوک بنفش، تبدیل نمی شم!! )


بخش مهمی از تمرینات پذیرش خود، " رها کردن عقاید دیگران درباره ی خودتونه ."


"لوئیز هی " مثال بسیار قشنگی می زنه. اون می گه اگه من در کنار شما بودم و مدام بهتون می گفتم : " تو ، یه خوک بنفشی! تو ، یه خوک بنفشی! " شما یا به من می خندیدین یا ازدستم ناراحت می شدین یا فکر می کردین من بی ادب  یا حتی دیوونه ام! اما محال بود فکر کنین که به خاطر حرف من، شما یک خوک بنفشین!


پس چرا  عقاید دیگران درباره ی خودتون رو به عنوان یه حکم می پذیرید؟! خیلی از باورهای غلطی رو که در اثر تلقینات دیگران پذیرفتیم، به مسخرگی همونه که فکر کنیم با اصرار دیگران به خوک بنفش تبدیل  شدیم! حالا به تک تک پیامهای منفی که از بچگی دریافت کردین، به این شکل نگاه کنید! ( پیامهای منفی رو قبلا" توضیح دادم. )


 


تمرین _ از این به بعد هر کس به شما پیام منفی داد که " تو نمی تونی، تو از پسش بر نمی آی ، تو بی استعدادی، تو همیشه خرابکاری می کنی و ..... " فکر کنید داره می گه شما یه خوک بنفشین! اون وقت توی دلتون بخندین و به خودتون بگید " محاله من با حرفهای اون به یه خوک بنفش تبدیل بشم! "( وقتی به خاطر نظر دیگران فکر می کنیم زشت یا بد هیکلیم درست مثل این می مونه که باور کردیم یک خوک بنفشیم! خنده داره، نه؟! )


 


12 _ پذیرفتن مشیت آفرینش خود :


طبیعت ، هرگز خودش رو تکرار نمی کنه! از ابتدای خلقت، هنوز دو تا ذره ی برف یا دو قطره ی بارون یا دو گل مینا عین هم  به روی این سیاره نیومدن! همون طور که اثر انگشتهای ما با هم فرق داره اونها هم با هم فرق دارن.( حتی اگه این تفاوت با چشم بی سلاح دیده نشه. ) پس مشیت الهی این بوده که ما انسانها هم با هم، متفاوت باشیم. اگه این رو بفهمیم و بپذیریم، دیگه مقایسه غلط پیش نمی آد.اغلب چیزهایی که اونها رو " چیزهای ناجور خود " می دونیم، تنها نشانه ی فردیت ماست نه بد بودن ما.


هر کدوم ما ، با همین قیافه، هیکل و شرایطی که الان داریم برای کاری خاص خلق شدیم که فقط ما از پس انجامش بر می آئیم.(افسانه ی شخصی یا طرح الهی) پس مشیتمون رو بپذیریم. ( این بحث خیلی سنگینیه که بعدها در بحث قبول یا رد تناسخ و بحث عالم ذر ، در اسلام ، دوباره بهش می رسیم.) فعلا" فقط می خوام این رو بدونیم که قیافه، قد و قامت و جایی که در اون به دنیا اومدیم بر اساس مشیت خداونده پس به اونها اعتراض نکنیم.


 


تمرین _ از همین لحظه ، هیچ کلام منفی درباره ی قیافه، قد، هیکل و چیزهایی که ما در ایجاد اون نقشی نداشیم، بر زبان نمی آریم. قبوله؟


 


خوب! در قانون 31 سیستم آرزوها  یاد گرفتیم که اگه خودمون رو به اندازه ی کافی دوست نداشته باشیم و خودمون رو لایق دریافت موهبتهای الهی ندونیم ، اونها رو به دست نمی آریم. حالا می خوایم با یه تمرین اون رو کامل تر کنیم.


 


_تمرین داشتن لیاقت برای دریافت بهترین ها:


 


در آینه ، با نگاه به چشمهاتون تکرار کنین : " من لیاقت داشتن ...را دارم و اکنون آن را می پذیرم ." یا " من لیاقت ....بودن را دارم و اکنون آن را می پذیرم. "


دقت کنید چه احساسی به شما دست می ده؟ آیا احساس می کنید واقعا" لیاقتش رو دارین یا اینکه ته ته دلتون یه چیزی می گه که اینطور نیست؟! اگه احساسی منفی در درونتون وجود داره، بگید : " من آن الگوی آگاهیم را که در برابر خیر و صلاحم مقاومت می ورزد، رها می کنم. من لیاقت....را دارم. "اینقدر این تمرین رو انجام بدین تا احساس پذیرش بهتون دست بده.


 


بنابراین قانون 35 سیستم آرزوها می گه :


 


قانون 35 سیستم آرزوها _ برای دریافت هر آرزو باید باور کنیم که لایق دریافت آن هستیم.


 


_ تمرین : یک صفحه ی کاغذ بزرگ بردارید و بالای اون بنویسید : " من خودم رو دوست دارم ، پس... "جمله تون رو با جمله های بسیار تموم کنید. هر روز به این جملات اضافه کنید.مثل : من خودم رو دوست دارم پس شادم، پس سالمم، پس به همه ی آرزوهام می رسم و.....اگه می تونین این تمرین رو با یک دوست انجام بدین، دست هم رو بگیرین و یکی در میون بگید : من خودم رو دوست  دارم پس...."


 


 


 


13 _ نگرشی کل نگرانه یعنی پرورش جسم، ذهن و جان:


 


 کسی که خودش رو دوست داره، جسم و ذهن و جانش رو لایق بهترین ها می دونه بنابراین به تغذیه ی جسم و جان و ذهنش اهمیت می ده. ما هر کدوم اینها رو که ندیده بگیریم، نگرش ما ناقص و فاقد تمامیت میشه.


 در رابطه با جسم، به بهترین تغذیه برای اون فکر کنید.گیاهان، ویتامینها و ...و تمرینات ورزشی مناسب روحیه تون.


برای پرورش ذهن و جان از روشهای تجسم، تصویر بینی، عبارتهای تاکیدی، روشهای روانشناسی، هنر درمانی، هیپنوتیزم خود ، انواع و اقسام مراقبه ها، مطالعه کتابهای ذهنی، دعا، انجام کارهای مذهبی که به ما آرامش می ده و ...استفاده کنین.


 راههای بیشماری وجود داره.می دونم.کسی نمی تونه بهتر از خودتون به شما بگه که کدوم روش برای شما بهتره.هیچ روشی هم پاسخگوی همه ی نیازها نیست. مهم اینه که برای قدردانی از جسم، جان و ذهنتون به پرورش اونها اهمیت بدید ، از هر راهی که مناسب می دونین.


 


 


14 _ صرفا" به خاطر بیکسی ، هر کسی را نپذیرید.


 


این یکی از قوانین مهم دوست داشتن خوده! اگه با کسی دوست هستید که آزارتون می ده اما نمی تونید کنار بگذاریدش، قطعا" دچار مسئله ی " عدم حرمت به خویشتن " هستید. معیارهای خودتون رو مشخص کنین. روی کاغذ بنویسید که دوست شما، عشق شما و هم صحبت شما باید چه خصوصیاتی رو داشته باشه .حالا برای دریافت اون فرد، طبق قانون کارما باید همون ویژگیها رو در خودتون به وجود بیارید!


اگه اطرافیانتون اونهایی نیستن که عشق واقعی به شما بدهند به جای این که احساس بی ارزشی ( یک خوک بنفش بودن! ) بکنید، درست فکر کنیدکه چه چیزی عشق واقعی رو از شما دور نگه می داره؟آیا مشکل انتقاده یا احساس بی ارزشی در شما یا معیارهای نامعقول یا ترس از صمیمیت یا نداشتن صفاتی مشابه اون که می خواهید،یا اعتقاد به اینکه دوستداشتنی نیستین؟


شکار عشق هرگز یار درست رو به ارمغان نمی آره. کافیه همون خصوصیات رو در خودتون به وجود بیارین و خودتون رو دوست بدارین تا عشق واقعی خودش به سراغتون بیاد.


فراموش نکنین " عشق برون ما نیست. عشق درون ماست. برای دریافت هر چیزی در دنیای بیرون ، باید اول اتفاقی در درون ما رخ بده! "


( در پستهای بعدی، در درسهایی بسیار شگفت انگیز، با هم تمرین می کنیم که چطور باید دیگران رو تغییر داد.)


 


 


15 _ در جزئیات زندگی به خودت بگو : " من با اهمیتم! "


 


حالا رسیدیم به یه اصل خیلی مهم در قوانین " دوست داشتن خود "  که برای انجامش باید به جزئیات زندگیمون خوب نگاه کنیم.وقتی مهمون بااهمیتی براتون می رسه، بهترین لباستون رو می پوشید وخودتون رو آراسته می کنیدو بهترین خوراکی رو براش تهیه می کنید. درسته ؟


از امروز و از همین لحظه شما بهترین و مهم ترین مهمان خودتون هستین!


لباسهای کهنه و درب و داغون رو در تنهایی استفاده نکنین چون پیامی که به درونتون مخابره می کنه اینه که من بی ارزشم!


 جلوی دیگران به آرایشتون اهمیت می دین اما در تنهایی ، ژولیده این؟موهای ژولیده تون رو درست کنید! بهترین آرایشتون رو برای خودتون انجام بدین و مدام به خودتون بگین : "چون من با ارزش و با اهمیتم پس بهترین قیافه ام رو برای خودم درست می کنم! "


تو تنهایی موقع گرسنگی، سرپایی و هل هلکی غذا می خورین؟ برای خودتون موقع ناهار یه سفره ی خوشگل بندازید. مهم نیست توش کباب بوقلمون باشه یا نون و پنیر . مهم اینه که به خودتون بگید " من اینقدر با ارزش و با اهمیت هستم که برای خودم سفره می اندازم همون طور که سرپایی غذا رو دست یه مهمون عزیز  نمیدم، این بی احترامی رو برای خودم هم انجام نمی دم!"


آیا پول رو فقط برای کمک به دیگران می خواهید، اما نمی تونین هیچ چیز از اون رو برای خودتون خرج کنین؟این یعنی در اعماق وجودتون خودتون رو بی ارزش می دونین. پس همونقدر که به دیگران کمک می کنین ، باید به خودتون هم کمک کنین!


آیا دلتون می خواد دیگران براتون هدیه بخرن، تا احساس کنین دوستداشتنی هستین؟ ( پس اگه دیگران فراموش کردن به شما هدیه بدن علامت بی ارزشیتونه؟!!) از این به بعد برای خودتون هدیه بخرین! کادوش کنین و روش بنویسین:" تقدیم به خودم! به خاطر اینکه دوستداشتنی هستم!" و اون رو در نهایت احترام به خودتون هدیه کنین!


.......وهزار مورد ریز و درشت دیگه! 


به هر حال...اگر در جزئیات زندگی کاری کنیم که پیام "بی ارزش بودن " به درون ما مخابره بشه، اون وقت نباید انتظار داشته باشیم که کائنات ما رو لایق دریافت بهترینها بدونند! اگه احساس بی ارزشی داشته باشیم، دیگران همین حس رو به ما پیدا می کنند و آرزوها هم قطعا" برای آدمهایی بی ارزش ، برآورده نمیشه!... بنابراین اهمیت ندادن به خود در جزئیات زندگی ، یکی از بزرگترین چیزهائیه که مانع تحقق آرزوها میشه!


 


پس قانون 36 سیستم آرزوها ، می گه :


 


قانون36 سیستم آرزوها _ به جزئیات زندگیت توجه کن و اهمیت بده! و فراموش نکن تو با اهمیتی!


 


و شعار جادوگری این جلسه :


 


خدایا! من مشتاقم خودم را دوست بدارم! کمکم کن! آمین!